آه! دلم! آه!
این روزا سرم به پروژه هام گرمه... ولی دلم بی تابه...پر از درده و پر از شوق...پر از ترس و پر از امید...این روزا دلم یه کبوتره که هر لحظه روی یه بومی میشینه و به یه چیزی نوک میزنه. این روزا اگه...
View Articleکلاغ پر
گفتند : «کلاغ»، شادمان گفتم : «پر»گفتند : «کبوترانمان»، گفتم : «پر»گفتند : «خودت»، به اوج اندیشیدمدر حسرت رنگ آسمان گفتم : «پر»گفتند : «مگر پرنده ای؟»، خندیدمگفتند : «تو باختی» و من رنجیدمدر بازی...
View Articleزخم شمشیر
یادم نیست یه کارتون بود توی برنامه کودک یا یکی از اون قصههایی که مادربزرگ شبهای سرد زمستون زیر کرسی برامون تعریف میکرد. ولی یادمه یه شیر بود که با چند تا از دوستهاش مهمونی گرفته بود. بعد وسط شام...
View Articleفصل مادری
امروز یک فصل دیگه از زندگیم برای همیشه تموم شد. دفترش رو بستم و گذاشتم توی یکی از کارتونهایی که احتمالا جاشون ته انباریه! دیگه از این به بعد نه از درس خبری هست و نه از امتحان و نه از نمره.امروز می رم...
View Article
More Pages to Explore .....